دکتر سیدرضا صالحی امیری
علت ماندگاری نوروز
نوروز آنچنانکه همه میدانیم یکی از دیرپاترین آیینهای سرزمین ایران است، آیین کهنی که در هزارههای تاریخ این سرزمین شاید به شیوههای تا حدی متنوع و گوناگون اما همیشه با معناهای بنیادین پایدار و غیر قابل تغییر دوام آورده و نهتنها رنگ هیچ مرام و مسلک سیاسی به خصوص یا نژاد و اقلیت واحدی را به خود نگرفته بلکه بر تمام اقوام این سرزمین و مرامها و مسلکها تاثیری بهسزا گذاشتهاست.
اما رمز جاودانگی نوروز در چیست؟ بیشک باید آن را در پیام نوروز جستجو کرد که در گذر زمان همچنان به گوش میرسد و بر جان و روان مینشیند تا به اجرا درآید. پیام نوروز پیوسته آفریده شدن و تحول یافتن است و به جمال و جلال دست یافتن است. نوروز آیینی برای حرمت نهادن به زندگی است، یعنی گردش و پویایی طبیعت شاید از همین روست که معاندان هویت ایرانی در طول تاریخ بیش از هر آیینی با نوروز و مراسم وابسته به آن عناد ورزیدند؛ زیرا ستون خیمه این هویت است و میدانستند که ایران بینوروز معنایی نخواهدداشت و میدانستند که نوروز پیام شادمانی و زنده بودن است و شادی و پویایی بنیانهای سازنده آزادی و آزادگی هر فرد ایرانی است. حضور آیینهایی که شادی را ندا میدهند (شادی مبتنیبر اندیشه و پاسداشت زندگی) سازنده آزادی یک ملت هستند و همچنین نشانی از به چالش کشاندن بحرانهای محدودیتآور نوروز به انسان ایرانی گوشزد میکند که حقیقت در حرکت و تغییر است نه در سکون و تغییر یعنی به کمال رسیدن؛ یعنی خود را پیوسته آفریدن و دیگر شدن و تحولپذیری جاودانگی نوروز در سودمندی آن برای انسان خواهان شادی، پویایی و زندگی و سرافرازی است و به همین دلیل در طول تاریخ ایران برای تمام اقوام ایرانی جاذبه و کششی غیرقابل انکار داشته و خواهد داشت.
از طرف دیگر مسئله زایش و آفرینش، نوزایی و نوبودگی، رستن و برخاستن، انباز شدن با آهنگ هستی، انس و عشق و همدلی با روح زندگی و با جان آفرینش و ایمان ورزیدن و امیدوار بودن به راز و روح چنین حقیقتی چیزی نیست که آسان بشود ریشههای آن را از هستیشناسی هیچ عصری و هیچ مردمی برکند و برافکند؛ زیرا این ارزشها که بنیانهای معنابخش آیین نوروزند، در ذات انسان بودن آدمی است و اساساً انسان بودن بدون چنین موهبتی یا چنین قوه و قابلیتی قابل تصور نیست. بی سبب نیست که در میان همه آیینها و جشنهای کهن ایرانی آیینی را سراغ نداریم که ژرفتر، زندهتر و حقیقیتر از نوروز بر احساس اندیشه و روح آفرینندگی ایرانیان تأثیر نهاده و مایه و منبع الهام قرار گرفته باشد.
آیین نوروزی میراث «هستیشناسی» زنده و عمیقاً انسانوارانه و طبیعتگرایانه کهن این سرزمین است در هستی شناسی کهن همواره الوهیت و انسانیت یا خداوارگی و انسانوارگی سنت به هم در میپیچند. هر تجلی وجودی صورت و جلوه ای از تجلی الهی است. ظهور و زایش، آفرینش و تجلی به موازات آنکه خود را به هم میتابانیدند انسان نیز با تمامیت هستی انسانی خویش، در کار آفرینش در زایش و ظهور هستی و نو شدن دم به دم حیات خود را سهیم مییافت و نوعی همنوایی، همدلی و هم آوایی بین احساس، اندیشه و روح او با روح هستی برقرار میبود آنچنان که یکی در آیینه دیگری خود را باز مییافت.
نوروز و اتحاد ملی
اعیاد و جشنهای ملی از نمادهای همبستگی ملی محسوب میشوند. مردم ایران با مشارکت در جشن نوروز به تأسی از آداب و رسوم کهن همدلی و هم اندیشی خود را به گونهای نمادین به نمایش میگذارند و از این طریق حداقل سالی یک بار پیوند و پیمان خویش را با نیاکان، خویشان، میراثهای کهن روح جمعی و هم وطنان خود تجدید میکنند و به حفظ میراثهای خود جان تازهای میبخشند. آینده فرهنگ و تمدن ایرانی نیز به تقویت یا تضعیف عناصر فرهنگی آن در پهنه جغرافیاییاش بستگی دارد. تداوم پذیرش فرهنگ ایرانی تنها در صورتی در مرزهای داخلی و حوزههای فرهنگ خارج از ایران موفقخواهدبود که ما عملاً به عوامل همبستگی فرهنگی و تمدن ایرانی خود احترام گذاشته و روابط داخلی و به تبع آن خارجی خود را بر این اساس تنظیم کنیم. فرهنگ ایرانی با حلقههای پیوند دهندهای که مؤثرترین آنها آیینهای ملی هستند احساس تعلق فرهنگی مشترکی را در خرده فرهنگهای ایران به وجود میآورد. این فرهنگ ملی، یعنی «نوروز»، در همه خرده فرهنگها و موقعیتهای اقلیمی متفاوت پیوسته شناور و در جریان بوده و حلقههای اتصال و همبستگی آنها را فراهم ساخته است. یکی دیگر از کارهای عمده آیینها و به خصوص نوروز ایجاد وفاق و همبستگی در سطوح مختلف از خانواده، روستا، محله، شهر و کشور تا حوزههای جغرافیایی فراتر از آن است.
سنتهایی چون دید و بازدید نوروزی میتوانند یادآور و تقویتکننده بحثهای صله ارحام و از حال یکدیگر با خبر شدن و در صورت وجود مشکل به یاری هم شتافتن باشد که در دین مبین اسلام بر رعایت و انجام آن تاکید شدهاست. رعایت این اصول میتواند در تقویت همبستگی و وحدت بین افراد نقش مهمی را ایفا نماید.
نوروز از اجزا و کلیت خود دارای کارکرد نیرومند وفاق است باورها و رفتارهای آیینی در سنتهای نوروزی معمول در گوشه و کنار سرزمینهای پهناور در حوزه نوروز همه سرشار از عناصری است که مهرآفرین و آشتی سازند و نوروز در کلیت خود پرچم بلند وحدت و همبستگی است که در سرآغاز هر سال و هر بهار بر بلندای روابط دیرین سال مردمان این سرزمین برافراشته میشود، نوروز به خاطر مبانی اعتقادی همهگیر و انسانیاش که تعلق به هیچ قوم، آیین و دینی ندارد ماهیتی وحدت آفرین در سراسر پهنه ایران فرهنگی دارد.
نوروز کوشش ایرانیان برای همزیستی آشتیجویانه جوامع بشری است. نوروز با شرکت همه مردمان و با شادی و سرور دسته جمعی و همگانی برگزار میشود و مفهومی به نام «اقلیت» در فرهنگ نوروزی جای ندارد. نوروز از ارکان هویت ایرانی است و رمز ماندگاری آن را باید در آیینهای اندیشمندانهاش جستجو کرد. آیینهایی که زنگ از دلها میشوید و در میان مردمان، گرمی و مهربانی پدید میآورد و به دیدارها لذت میبخشد، میثاقها را استوار میکند و تازگی به ارمغان میآورد. نوروز ندای شادی و ویرانگر غم و اندوه است. ایرانیان برای شادی ارزش بسیار قائل بودند و به همین جهت هر رویدادی را عاملی برای مفرح ساختن زندگی قرار میدادند.
نوروز در خارج از مرزها
نوروز آیینی است ایرانگیر و پیوندگر که امروزه در محدوده جغرافیایی فلات ایران یعنی در کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، قرقیزستان و بخشهای کردنشین کشورهای عراق، ترکیه و سوریه در روز ۱ فروردین (۲۱ مارس) هر ساله برگزار میشود، همچنین در زنگبار (تانزانیا) واقع در آفریقای شرقی که در قدیم سکونتگاه ایرانیان مهاجر بوده نیز رواج دارد، آیینی است کهن که در گستره جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا میان رودان در غرب و از سینکیانگ و آسیای مرکزی در شمال شرق تا دامنههای شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غرب را دربرمیگیرد که همه اینها دور تا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی دربرمیگیرند.
همچنین نوروز تجلیگاه یگانگی، هماندیشی و همکنشی ایرانیان در دورن و برون مرزهای ایرانزمین است. از کنارههای کالیفرنیا در آمریکا تا سیدنی در استرالیا با گذر از قارههای اروپا و آسیا به رغم تفاوتهای مکانی در زمان واحد و در آیین یگانهای، ایرانیان به افق تهران همانند قبله ملی ایران با سرور به استقبال نوروز میروند و آرزوهای مشابهی برای سلامت و سعادت و سرافرازی خود و همگنان خویش در دل میپرورانند. با چنین کارکردی نوروز از روزگاران کهن پیوندگر افراد و اقوام ایرانی بوده و اینک نیز هم به عنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگ ملی و منطقهای عامل همبستگی ملی اقوام تشکیلدهنده ملت و نیز بستر پیوستگی فرهنگی ملل همجوار و هم مرز ایران بهشمار میرود و به نقل از دکتر ایرج وامقی: ایران آنجاست که نوروز هم هست. این آیین کبیر نه.تنها نقش بزرگی در هویت و همبستگی جامعه امروز ایران ایفا میکند بلکه میتواند رشته پیوندی بین همه کسانی باشد که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران امروز به نوروز عشق میورزند و آن را اجرا میکنند چرا که فرهنگ مشترک و نمادهای اسطوره ای بیشترین نقش را در همبستگی ملتها ایفا میکنند.
نتیجه گیری
آیینهای همگانی و ملی بیشترین نقش را در حفظ هنجارهای فرهنگی و انسجام اجتماعی و نظم در یک جامعه چند فرهنگی و چند قومی دارند. در ایران در رأس آیینهای ملی ما آیینهای نوروز قرار گرفتهاست. نوروز سلسله جنبان هویت ایرانی است؛ بنابراین سعی در کم رنگ کردن و یا زدودن آیینهای نوروزی ناشی از ناآگاهی تاریخی و اجتماعی و کاری بس خطرناک است. مقابله با میراث فرهنگی یک ملت راه به جایی نخواهد برد؛ زیرا اسطورههای ملی را نمیتوان از میان برداشت و یا تاثیر آن را از بین برد، بلکه باید در حفظ آنها کوشید تا از نیروی درونیشان برای وحدت ملی بهرهبرد. اگر میخواهیم از محدوده سرزمین به نام ملت دفاع کرده و آن را حفظ کنیم، باید به سنتها و باورهای آن سرزمین که سنتهای ملی است و ملت به آن وابسته است، احترام بگذاریم. ماندگاری و پایداری آیین نوروز در بین همه اقوام ایرانی در چند هزاره نشان میدهد که این آیین مورد قبول تمام مردم ایران از هر آیین و قوم و دین است.
خردمندانی که درباره سرنوشت بشر با دلسوزی و احساس مسئولیت اندیشیدهاند، جز اتحاد و یگانگی شریف و والای انسانها با اتکا به آیینهای انسانی و زندگیساز برای هستی خوش همگان بر روی زمین چیز دیگری نمیخواهند. در آداب نوروز ایرانی این هدف والا بیانی زیبا و نمادین دارد. در این یگانگی که همآوازی با طبیعت بیان غنی و جاندار آن است دور انداختن کهنههای بی حاصل، زدودن خستگی و افسردگی، هدیه دادن، برپا کردن خانههای شادی بر فراز گذشته، هر چه که هست شیوهها و پنداری کهن است که همواره نوترینها نیز هست و خواهد ماند.
منبع: ماهنامه گفتگوی اجتماعی
منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره 5 در محضر نوروز