نام طبس در تاریخ پرافتخار این شهر مرکزی مرادف با برخی وقایع و حوادث تلخ و شیرینی است که نهتنها هموطنانمان بلکه بسیاری از اندیشمندان و دردمندان عالم آن را شنیدهاند. این حوادث بعضا خارج اراده ملت و حکمرانی ما شکل گرفته است. زلزله طبس یکی از بلایای طبیعی در این منطقه بود که غمها و تلخیهای فراوانی آفرید. ممکن است حکمرانی در نحوه مدیریت بحرانهای خارج اراده بهوقوع پیوسته مذکور هم مهم باشد، که یقینا چنین است، اما اصل حادثه عاملی خارج اراده انسانی داشت.
آنگاه که قوای آمریکا تجاوزگر در طبس گرفتار خشم الهی شد و ماشین جنگی اعزامیش به گل نشست، باز اصل این پدیده، که اینبار شیرین بود، خارج اراده انسانی بوقوع پیوسته بود اما فروریزی معدن طبس نوعی استیضاح اجتماعی و سیاسی انسان و جامعه ایرانی بود. در این استیضاح معدن طبس ما را به بازاندیشی انتقادی فراخوانده و عقل ما را میطلبد و خواهان عقل کارگشا برای بهبود وضع حکمرانی ما و رابطه تشکلهای اجتماعی با دولت و جامعه است.
در قلب کویر، در میان شنهای سرخ و آفتاب سوزان، معدن طبس میدرخشید. معدنی که با تلاشها و زحمات کارگرانی ازخودگذشته، به یکی از منابع حیاتی کشور بدل شده بود. کارگرانی که با قلبهایی پر از امید و عزم، به عمق زمین میرفتند تا برای میهن و خانواده، ثروتی از دل خاک استخراج کنند.
اما رخداد تلخ فروریزی این معدن، سایهی سیاه و سنگینی بر سر این معدن افکند. حادثهای که نه تنها دلهای بسیاری را به درد آورد، بلکه بیتوجهی به اصول ایمنی را به همه ما یادآور شد. کارگرانی که در عمق زمین با دشمنان نامریی مبارزه میکردند، قربانی این کمتوجهی شدند و خانوادههایی را در سوگ فرو بردند.
این حادثه غمانگیز، تلنگری بود بر وجدان ما، تا اهمیت بیبدیل ایمنی را در هر لحظه به خاطر داشته باشیم. رعایت اصول ایمنی، سپری است که جان انسانها را از خطرات احتمالی ناشی از هر حادثه عمدی، سهوی، فنی و جغرافیایی صیانت میکند و امید به آیندهای روشن را در دلهای ما زنده نگهمیدارد. رعایت اصول ایمنی، نه تنها موجب حفظ جانها، بلکه دلیلی برای حفظ ارزشها و آرزوهای ما است.
انسان ایرانی هرجایی که ایستاده است، اکنون باید از خود بپرسد که سازمانی که من در آن فعالیت میکنم، شیوهای که من در آن بیتفاوت و یا گاه فریبکارانه عمل میکنم، به طبس دیگری در ایام پیشرو نخواهد انجامید؟
آیا وقت آن نرسیده است که به جای این که زبانم لال شریک دزد و رفیق قافله باشیم و در فساد سیستمی و ساختاری که در نظام اداری ما شوربختانه درگیر آن است، شریک شویم، از خود بپرسیم که در این بازی که سود آنی را ترجیح دادهایم، آیا فردای خود و فرزندانمان را به خطر نخواهیمانداخت؟
امروز، معدن طبس همه جا است، این فریادی است که با فروپاشی این معدن در فضای کشور ما طنینانداختهاست. این حوادث در تمام سازمانها، سیستمها، ساختمانها و همه موقعیتها احتمال بروز دارد. خطر همه جا ما را تهدید میکند. امروز این معدن در مقیاسی کوچک دلهای ما را آتش زد و فریادی نه چندان بلند بر سر کارگزاران و انسان ایرانی بود که آیا میخواهیم همچنان خفته بمانیم؟ آیا زلزلهی ایمنی را که سالها است خبر از آن میدهند، جدی میگیریم؟ زلزلهای که میتواند هزاران برابر بیش از طبس نیز برود و زندگی ما را نابود کند. آیا خشک شدن دریاچه ارومیه و دیگر دریاچهها و تالابها بیدارمان نکرده است؟ آیا انسان ایرانی که اکنون در نظام اداری و فعالیتهای شغلیاش از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکند و به شیوههای جدید به غارت و غارتگری میپردازد اندکی صدای خطر را میشنود؟ آیا ادامه این راه موجب نمیشود که فردای این جامعه با فاجعههای طبس مهیبتری روبرو شود؟
اهمیت ایمنی در معدن نمیتواند نادیده گرفته شود. با توجه به شرایط مخاطرهآمیز و چالشهای موجود در این صنعت، اتخاذ تدابیر ایمنی موثر و جامع، لازمه حفظ سلامت کارگران، کاهش هزینهها، حفظ محیطزیست و رعایت موازین اخلاقی و قانونی است و مسئولیتپذیری و تلاش برای ارتقا سطح ایمنی در معادن، امری ضروری و غیرقابل انکار است.
ایمنی در صنعت معدن یکی از مسائل حیاتی است که تاثیر زیادی بر سلامت و رفاه کارگران و همچنین تاثیر بسزایی در توسعه خود صنعت معدن دارد. معادن، به دلیل شرایط سخت و مخاطرهآمیز خود، نیازمند تدابیر ایمنی دقیق و موثر هستند تا از وقوع حوادث و آسیبها در آنها جلوگیری شود.
نخست، اهمیت ایمنی در معدن از جنبه انسانی قابل توجه است. کارگران معدن به دلیل مواجهه با شرایط نامساعد نظیر محیطهای تاریک، تراکم بالای گرد و غبار، گازهای متراکم و بعضا سمی و ریسکهای فیزیکی مختلف دیگر، نیازمند مراقبت و حمایت ویژهای هستند. هر گونه کوتاهی در تامین ایمنی میتواند منجر به حوادث جدی و مرگ شود، همانطور که سالها است که با چنین شرایطی روبرو هستیم. بنابراین، تامین ایمنی مناسب، نخستین گام در حفظ جان و سلامت کارگران معدن است.
دوم، از منظر اقتصادی، ایمنی در معدن میتواند به کاهش هزینههای ناشی از حوادث و آسیبها کمک کند. هر گونه حادثه در معدن، علاوه بر تاثیرات انسانی، میتواند هزینههای زیادی را به شرکتها، اعم از دولتی و خصوصی تحمیل کند. این هزینهها شامل هزینههای درمانی، بیمه، تعطیلی عملیات و بازسازی محیط میشود. بنابراین، سرمایهگذاری در تدابیر ایمنی میتواند به صرفهجویی در هزینهها و افزایش بهرهوری منجر شود.
سوم، رعایت اصول ایمنی در معدن میتواند به حفظ محیطزیست کمک کند. معادن بهطور معمول با خطرات زیستمحیطی نظیر آلودگی آب و خاک مواجه هستند. اجرای تدابیر ایمنی میتواند به کاهش اثرات منفی بر محیطزیست کمک کند و از تخریب منابع طبیعی جلوگیری کند.
در نهایت، رعایت ایمنی در معدن نهتنها از نظر قانونی و مقرراتی ضروری است، بلکه از دیدگاه اخلاقی نیز اهمیت دارد. شرکتها و مدیران معدن موظف هستند شرایط کاری امنی را برای کارگران خود فراهم کنند. این وظیفه اخلاقی و قانونی است که نهتنها به حفظ جان و سلامت کارگران کمک میکند، بلکه به بهبود روحیه و انگیزه کارگران نیز منجر میشود.
مسائل متعددی در بخشهای دولتی و خصوصی بر ایمنی معدن تاثیرگذار هستند. برخی از این مسائل عبارتند از:
- قوانین و مقررات ایمنی: دولتها باید قوانین و مقررات دقیقی برای ایمنی در معادن وضع کنند و نظارت بر اجرای آنها داشته باشند. این قوانین میتوانند شامل استانداردهای ایمنی، آموزشهای اجباری و بازرسیهای دورهای باشند. در ایران شاهد وجود قوانین مناسب و غنی در اینباره هستیم اما بهنظر میرسد در هنگام اجرایی کردن این قوانین با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنیم.
- نظارت و بازرسی: نهادهای دولتی باید نظارت منظم و بازرسیهای دورهای را در معادن انجام دهند تا اطمینان حاصل شود که استانداردهای ایمنی رعایت میشوند. با توجه به رخداد فاجعه دلخراش معدن طبس باید دقت کنیم که نظارت در این بخش از اهمیت ویژهای برخوردار است و دقت در نظارت و شفافیت است که راهنمای ما در مسیر توسعه پایدار از طریق صنعت معدن خواهد بود.
- آموزش، فرهنگسازی و توانمندسازی: دولتها باید برنامههای آموزشی و فرهنگی برای کارگران معدن ارائه دهند تا آنها از خطرات و روشهای پیشگیری از حوادث آگاه شوند. در کشورهای مختلف آموزش شاغلین در این بخش بر عهدهی ارگانهای مختلف است مانند بخشهای مرتبط با معدن در دل خود دولتها و یا نهادهای کارگری. باید ارجحیت آموزش به کارگران را به رسمیت شمرد و به صورت ویژه بر آن تمرکز کرد. پس همهی انواع شرکتها باید برنامههای آموزشی و توانمندسازی برای کارکنان خود ارائه دهند تا آنها با روشهای ایمن کار در معدن آشنا شوند تا از اتفاقات غیرمترقبهی بعدی پیشگیری شود.
- سرمایهگذاری در تحقیقات و فناوری: دولتها و بخش خصوصی در همکاری با هم میتوانند در تحقیقات و توسعه فناوریهای جدید سرمایهگذاری کنند که به بهبود ایمنی در معادن کمک میکنند. ضعف در این بخش در ترکیب با ضعف در نظارت میتواند به فاجعههایی چون طبس، یورت و… تبدیل شود.
- سرمایهگذاری در تجهیزات ایمنی: شرکتهای خصوصی باید در تجهیزات و فناوریهای ایمنی پیشرفته سرمایهگذاری کنند تا خطرات موجود در معادن را کاهش دهند و در این مسیر دولت میتواند زیرساختهای لازم را فراهم آورد تا بلکه با وجود تجهیزات و زیرساختهای ایمن و استاندارد، خطرات معدنکاری کاهش یابد.
- مدیریت ریسک: بهرهبرداران معادن فارغ از بخش دولتی و یا بخش خصوصی بودن، باید سیستمهای مدیریت ریسک موثری داشته باشند تا خطرات احتمالی را شناسایی و کاهش دهند.
- مشارکت کارگران در تصمیمگیری: کارگران معدن باید در فرآیندهای تصمیمگیری مرتبط با ایمنی شرکت داشته باشند تا نظرات و تجربیات آنها در بهبود شرایط ایمنی مورد استفاده قرار گیرد.
همانطور که مشخص است همکاری بین بخشهای دولتی و خصوصی میتواند بسیار کمک کننده باشد. آنها میتوانند به واسطه همکاری بین نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی در تدوین استانداردهای ایمنی به بهبود و هماهنگی این استانداردها کمک کنند. همچنین اجرای برنامههای آموزشی مشترک توسط دولت و شرکتهای خصوصی میتواند به افزایش آگاهی و مهارتهای کارگران معدن منجر شود. مهمترین بخش همکاری بین این دو نهاد میتواند در تحقیقات و توسعه فناوری خود را نشان دهد، همکاری بین نهادهای تحقیقاتی دولتی و بخش خصوصی در توسعه فناوریهای جدید ایمنی میتواند به کاهش خطرات معدنکاری کمک کند.
منبع: ماهنامه گفتگوی اجتماعی
منتشر شده در ماهنامه گفتگوی اجتماعی شماره 9