
ایرانزمین در گذر تاریخ؛ قرار در بیقراری
دکتر سید محمد بهشتی در گفتوگو با ماهنامه گفتوگوی اجتماعی به بررسی نقش آئینهایی همچون نوروز در استمرار فرهنگ ایرانی پرداخت.
به باور دکتر بهشتی، ایران در طول تاریخ همواره سرزمینی «بیقرار» بوده و ایرانیان همواره به مدد تدبیر بر بحرانهای گوناگون فائق آمده و به «قرار در بیقراری» رسیدهاند.
متن کامل این مصاحبه که در شماره اسفندماه ماهنامه گفتوگوی اجتماعی منتشر شده، پیش روی شماست.
س: جناب دکتر، با سلام. شما در کتاب اخیرتان به جایگاه نوروز در زندگی ایرانیان پرداختید و گفتید که اتفاقا این جایگاه هنوز ناشناخته است. از طرفی در شرایطی قرار گرفتهایم که کشور ما با بحرانهای فراوانی مواجه است. در چنین شرایطی که دولت جدید هم شعار «وفاق» را اصلیترین شعار خود میداند، آیا نوروز این ظرفیت را دارد که عامل تحکیم انسجام ملی و ایجاد وفاق در کشور باشد؟
پدیده بحران در ایران تازگی ندارد.ایران سرزمین بحرانهاست. در تمامی عرصهها، از طبیعی تا همه حوزهها در طول تاریخ هیچ روزگاری نبوده که ایران در بحران نبوده باشد. ایران سرزمینی بیقرار است. بعنوان مثال در سال 98 بر اساس آمار پنج هزار و هشتصد رویداد مخرب همچون سیل، زلزله و امثالهم در ایران رخ داده. در حالی مثلا در تمام اروپا آمار بسیار پایینتر از این است. قطعا در سالهای قبل و بعد نیز همین بوده. این بیقراری تنها در حوزه حوادث طبیعی نبوده. از منظر اجتماعی نیز که به تاریخ بنگریم، میبینیم که در طول قرنها همیشه ایران مورد تهاجم قرار گرفته است. بارها بیگانگان موفق به تصرف ایران و تشکیل حکومت در این سرزمین شدند، اما علیرغم تمام این تهاجمات، فرهنگ ایرانی همچنان تداوم یافته. این موضوع تنها و تنها مختص ایران است. هیچ نمونه دیگری از تمدنهای کهن را نمیتوان سراغ گرفت که پس از یک تهاجم بزرگ، ارتباط خود با گذشتهاش را از دست نداده باشد. از یونان باستان تا مصر نمونههایی از این دست هستند.
بنابر این باید گفت که ایران سرزمینی بیقرار است و شرط زیستن در ایران «قرار در بیقراری» است. قرار در بیقراری به معنای تدبیر بیقراری است. بیقراری خودبخود میتواند به انحطاط بیانجامد. اما هنر تدبیر این بیقراریها میتواند اتفاقا به قوام و دوام بیانجامد. اگر کسی تصور کند که ایران میتواند یک کشور آرام و با ثبات باشد، کاملا در اشتباه است و مشخص میشود که تاریخ ایران را درست درک نکرده.
جالب است که یکی از مهمترین تدبیرهایی که بنا به تجربه زیسته در ایران اتفاق افتاده، این است که ما اگر مثلا در برابر یک سانحه طبیعی قرار گرفتیم و مثلا شهری از شهرهای ما در سیل یا زلزله از بین رفت، توانستهایم با مدیریت درست منابع مالی و استفاده بهینه از منابع انسانی، بار دیگر آن شهر را حتی بهتر از قبل از ویرانی بسازیم. برای مثال تبریز شش سال قبل از مرگ آغامحمد خان در یک زلزله نابود شد. با مرگ آغامحمد و به سلطنت رسیدن فتحعلیشاه، عباس میرزا بعنوان ولیعهد منصوب شده و به قصد بازسازی دوباره تبریز عازم آذربایجان میشود. نکته اینجاست که وقتی عباس میرزا به تبریز میرسد، در کمال شگفتی با شهری کاملا از نو بنا شده و آباد مواجه میشود که در همین چند سال دوباره ساخته شده. این همان مفهوم قرار در بیقراری است. یعنی بیقراری طبیعی با تدبیر در مرحله بعد کنترل شده است. همچون لنگری که کشتی را در اوج طوفانها از غرق شدن نجات میدهد. اگر اینگونه به موضوع بنگریم، درک میکنیم که مهمترین لنگر ما، مرتبه معنایی فرهنگ، یعنی زبان، هنر، آئین، اسطوره و اندیشه است. نوروز نیز یکی از مهمترین مؤلفههای معنایی فرهنگ ماست. همچون شاهنامه، همچون عرفان ایرانی، حافظ و امثالهم.
مغولها به بسیاری از کشورهای دیگر نیز حمله کردند و در تمامی این سرزمینها باعث یک انقطاع فرهنگی شدند. اما در ایران داستان بکل متفاوت است و اتفاقا یکی از شکوفاترین ادوار فرهنگی ما دوران حکمرانی ایلخانان مغول است.
ایران بلحاظ تنوع فرهنگی و زبانی بسیار کممانند است. تنوع زبانی در ایران بسیار بیشتر از تمان اروپاست. علیرغم چنین تنوع عجیبی، در تمام ایران نوروز جشن گرفته شده و تمام ایرانیان به شاهنامه افتخار میکنند. بنابراین میتوان گفت که این فرهنگهای متنوع نهتنها تداخلی با یکدیگر ندارند، بلکه همگی همچون عضوی از اعضای بدن در خدمت پیکر واحدی بنام ایران هستند. این نظام اندامواره فرهنگی بوده که در طول تاریخ از موجودیت فرهنگی تمدن ایرانی محافظت کرده است. نوروز یکی از اصلیترین نمادهای این یکپارچگی ملی در عین تنوع است.
برای مثال در معماری ایران با پدیدهای بنام حیاط مرکزی مواجهیم. حیاط مرکزی یک فضای باز نیست. شما وقتی در حیاط مرکزی قرار میگیرید، همه چیز در برابر شماست. نکته جالب این اسن که علیرغم تفاوتهای اقلیمی در مناطق گوناگون کشور، ما در همه این مناطق با حیاط مرکزی در خانههای تاریخی مواجهیم. از بوشهر تا تبریز، از گرگان تا مشهد، همهجای ایران این نوع معماری دیده میشود که نشاندهنده یک درک مشترک از مفهوم زندگی و یکپارچگی فرهنگی در این سرزمین است.
س: اگر شما رئیس جمهور بودید، با این درکی که از نقش نوروز و قرار در بیقراری دارید، چگونه از این مفاهیم در حوزه سیاستگذاری بهره میبردید؟
ج: من یقینا مزاحم مردم نمیشدم و اجازه میدادم مردم زندگی خود را بکنند. یعنی اساسا در این حوزهها دخالت نمیکردم. زمانی که حکومت تصمیمی به دستکاری و دخالت در یک موضوع میکند، آن حوزه را با بحران مواجه کرده. حال چه این دخالت در شیوه برگزاری نوروز باشد، چه در برگزاری عزاداری ماه محرم!
س: برخی از اندیشمندان اما معتقدند که میتوان از ظرفیت نوروز در جهت توسعه بهره برد.
ج: من نیز به این معتقدم. اما به چه صورت؟ صد سال است که بحث توسعه در کشور مطرح است. اما در تمام این ادوار، هیچیک از حکومتها فرهنگ و تاریخ این سرزمین را ادا نکرده یا بجا نیاوردند. معمولا مروجام توسعه در این صدسال از متجددین جامعه بوده و با این تصور که اتصال بهریشهها و سنتها مانع توسعه است، هرگونه پایبندی به سنتها را مخل توسعه دانسته و در پی حذف این مؤلفههای فرهنگی بودهاند. درنتیجه ما شاهد نوعی امتناع از زمینه بودیم و عملا خود را در تاریکی قرار میدادیم. برای مثال، خندهدار است که ما در قرن بیست و یکم و با بهرهمندی از تمام ابزار مهندسی و ارتباطی در این کشور راههایی ساختهایم که مسافت بسیاری از آنها طولانیتر از راههای تاریخی ماست! برای مثال راه ری به کاشان را بنگرید. راه ساسانی ری به کاشان بیست کیلومتر از اتوبان فعلی کوتاهتر است. مگر هدف از طراحی یک راه، کوتاهتر کردن یک مسیر نیست؟ پس چرا چنین شده؟ به این دلیل که اساسا فرض ما این است که ما هستیم که بلدیم و آنهایی که قبل از ما در این سرزمین میزیستهاند، هیچ نمیدانستند! اینکه ما در شهر کویری یزد کارخانه فولاد ساختهایم، نشانه دیوانگی ماست! من تصور نمیکنم که افرادی به قصد خیانت چنین فاجعهای را رقم زده باشند. بلکه معتقدم آنها کاملا خیرخوانه در تاریکی قدم زدهاند! ما زمینهی سرزمین خود را نمیشناسیم، چرا که اصلا به آن اعتقادی نداریمو تصور میکنیم تنها شناخت زمین کافیست. حال آنکه شناخت زمین بدون شناخت زمینه هیچ کمکی به ما نمیکند و حتی همانطور که گفتم منجر به ایجاد چنین معظلاتی نیز میگردد.
ما در یک قرن اخیر دچار اختلال در اهلیت شدهایم و بسیار پرهزینه زندگی میکنیم. بسیار پرهزینهتر از بسیاری کشورهای توسعهیافته هزینه زندگی میکنیم، در حالی که استانداردهای زندگی ما به مراتب پایینتر از آنان است.
یکی از حاکمان شهرهای اطراف دجله برای خلیفه عباسی نامهای نوشته و از خلیفه اجازه میخواهد که در شهرش بر روی دجله پلی احداث کند. خلیفه عباسی در پاسخ از او میپرسد که آیا پیش از این، ایرانیان در آنجا پلی ساخته بودند؟ مشخص میشود که نه. خلیفه میگوید: اگر ایرانیان در آنجا پل نساختهاند، معنایش این است که آنجا امکان احداث پل وجود ندارد. اگر پل ساختید و خراب شد، باید خودتان هزینه آن را پرداخت کنید. پل را ساختند و یک سال بعد خراب شد! من گاه میگویم ای کاش آن اعتمادی که خلیفه عباسی به تجربه زیسته ایرانیان داشت، در متجددین صد سال اخیر ما نیز وجود داشت.
س: یعنی یکی از مشکلات امروز دستگاه اداری ما همین عدم شناخت از تجربه زیسته گذشته است.
ج: فراتر از این. اساسا نظام اداری اعتنایی به تجربه گذشتگان ندارد و راه نجات را در ژورنالهای تخصصی منتشرشده در کشورهای توسعهیافته میداند.
س: چگونه این نوع نگاه حتی در قالب یک حکومت دینی و پایبند به سنت نیز تداوم یافته است؟
ج: چون برخلاف تصور، اتفاقا سنتی نیست. سنت به معنای اتصال به ریشه است و اتفاقا یکی از ارکان آن نو شدن است. تحجر در برابر تجدد الزاما به معنای پایبندی به سنت نیست. در سنت تاریخی ما همیشه تمایل به نو شدن وجود داشته. در حالی که در دورهای با دستگاهی مواجه بودیم که بهدنبال تجدد بدون توجه به ریشهها بود و بعد از آن نیز دستگاهی تشکیل شد که در برابر نو شدن مقاومت میکند. در حالی که هر دوی اینها به یک اندازه در تعارض با سنت تاریخی ما قرار دارند.
س: بنابراین شما معتقدید که اساسا اگر قرار است دولت از نوروز بهمثابه عامل وفاق عمل کند، اساسا باید کاری به آن نداشته باشد.
ج: نوروز خود بخود عامل وفاق هست. اصلا نیازی به دخالت دولت ندارد. اگر ما کاری به کار آن نداشته باشیم، خود نوروز عامل وفاق خواهد بود. زمانی که من در سازمان میراث فرهنگی بودم، وقتی برای نوروز میهمانان خارجی را دعوت میکردیم، کارشناسانی از کشورهای مختلف میآمدند و خود را مثلا یک ایرانی از تاجیکستان معرفی میکردند و یا یک ایرانی از ازبکستان. حتی در مواقعی ما با برخی از کشورها روابط خوبی نداشتیم، اما با اینحال به مناسبت نوروز نمایندگان همه آنها به ایران میآمدند و دور سفره نوروز ایرانی جمع میشدند. بنابراین نوروز به خودی خود از این ظرفیت برخوردار است و نیازی به دخالت دولتها ندارد.